- صفحه اصلی
- اخبار و مقالات
- مصاحبه اختصاصی
آخرین مقالات
- صدای تعهد از کارنکراد؛ 100 طرح موفق در مسیر تحول اقتصادی
- پیوند نوآوری و سرمایهگذاری در صنعت خودرو
- فرآیند سرمایهگذاری، اجرای طرح و تسویهحساب با سرمایهگذاران
- سند ملکی، یکی از وثایقی که از متقاضیان جذب سرمایه به روش تامین مالی جمعی دریافت میشود
- چک، یکی از وثایقی که از متقاضیان جذب سرمایه به روش تامین مالی جمعی دریافت میشود
آخرین طرحهای سرمایه گذاری
مصاحبه اختصاصی
۱- یک معرفی مختصر از خودتان بفرمایید؟
من سید علی احمدی هستم، یک آدم معمولی و از یک خانواده معمولی که به لطف آموزش به دستاوردهای غیرمعمولی رسیدم؛ از جمله: مشاوره بیش از ۵۰۰ کسبوکار و آموزش حدود ۱۰ هزار نفر، قبل از رسیدن به ۳۰ سالگی.
۲- در چه حوزهایی فعالیت میکنید؟
عمده فعالیت من مربوط به تدریس و ارائه مشاوره تخصصی به کسبوکارهای کوچک و متوسط است. تمام تلاش من در وهله اول، تدریس در جهت رشد شخصی صاحبین کسبوکار و پرسنل آنها میباشد که مانعی برای کسبوکارشان نباشند.
۳- از چه سالی فعالیت در حوزه استارتاپی را شروع کردید؟
سال ۹۲ به همراه ۴ نفر دیگر از دوستانم، اولین استارتاپ خود را راه اندازی کردیم و با افتخار به یک سال نرسیده ورشکست شدیم. چرا میگویم با افتخار، چون این شکست با همه تلخی و حس بدی که به همراه داشت، مقدمه تمام موفقیتهای بعدی من بود و کلاس درس کارآفرینی کاملی بود که متاسفانه 8 سال پیش در زنجان به هیچ عنوان دسترسی به آن نداشتم.
بعد از این شکست، تجربههای ناموفق دیگری از جمله «گبروان» و «نارسیس» هم داشتم، اما شکست در این استارتاپها کاملا کنترل شده بود و ضرر مالی زیادی به دنبال نداشت.
شرکت بازرگانی «پارس رایان ایرانیان»، شرکت تبلیغاتی «مسیر سفید» و «آکادمی تغییر»، سه استارتاپ من هستند که از مرحله استارتاپ گذشته و به استقرار رسیده و از عمر فعالیت آنها حداقل یک سال میگذرد و استارتاپ جدید من «دات بیز» است که اگر از مرحله اعتبارسنجی گذر کند، امسال استارت خواهد خورد.
۴- تا به حال چه استارتاپهای موفقی را تحت مربیگری داشتهاید؟
چهار استارتاپ «فیاتک»، «سایمو»، «رست مانا» و «رسمی آنلاین»، آخرین استارتاپهایی هستند که افتخار مربیگری آنها را داشتم و به تلاش و زحمت خودشان، سال گذشته موفق به جذب سرمایه شدند. به گفتن همین چهار استارتاپ بسنده میکنم.
۵- به نظر شما کمبود چه چیزهایی در اکوسیستم استارتاپی احساس میشود؟
به نظر من انحصاری شدن و تمرکز امکانات و آموزشهای استارتاپی در تهران و دیگر کلان شهرها، بزرگترین آفت اکوسیستم است. به عنوان کسی که افتخار تدریس و مشاوره در جنوبیترین نقطه ایران یعنی جزیره کیش تا شمالیترین نقطه که رشت و نوشهر باشد را داشتهام، میگویم که اختلاف سطح سواد و امکانات شهرستانیها به هیچ عنوان قابل مقایسه با کلان شهرها، خصوصا تهران نیست و این فاجعه است.
استعدادها و استارتاپهای بینظیری در سراسر ایران وجود دارند که نمیدانند شتابدهنده چیست و یا حتی یک بار به گوششان نخورده که سرمایهگذار خطرپذیر و شتابدهنده چه کار میکند و متاسفانه من هیچ تلاش و برنامهای برای این تمرکززدایی و بالا بردن سطح سواد عمومی نمیبینم.
امروز یک استارتاپ در سوسنگرد اهواز، کل ترافیک منحصر به چند کلید واژه کشور را معطوف به خود کرده است در حالی که یک هزارم از خدمات اکوسیستم در تهران را در سوسنگرد و دیگر شهرستانها نمیبینیم که اگر امکانات در اختیار اینگونه استعدادها قرار گیرد، اتفاقی خارقالعاده را شاهد خواهیم بود.
۶- به نظر شما بزرگترین مشکلی که در بحث سرمایهگذاری خطرپذیر در اکوسیستم استارتاپی ایران داریم چیست؟
بازاریابی ضعیف اکوسیستم و خود VC ها! کدام سرمایهگذار خطرپذیر یا شتابدهنده صفحه اینستاگرامی با چند صد هزار فالوور دارد؟! مگر بزرگترین دغدغه هر ایرانی، اشتغالزایی و افزایش درآمد نیست؟!
تبلیغات و بازاریابی برای همه عوامل موثر در اکوسیستم استارتاپی ایران، معطوف به تهران و چند شهر دیگر شده و همین موضوع، این مناطق را تبدیل به اقیانوس قرمز سرمایهگذاری کرده است و سرمایهگذاران، استارتاپی برای سرمایهگذاری پیدا نمیکنند در حالی که استارتاپهای شهرستانی نابی به خاطر نداشتن چند ده میلیون سرمایه اولیه در نطفه خاموش میشوند.
۷- به عنوان یک منتور چه توصیههایی برای رشد استارتاپها دارید؟
تقریبا هیچ کدام از دوستان نزدیک به من باور نمیکنند که از دانشگاه میشیگان یا شیکاگو مدرک داشته باشم. من تمام این موفقیتها را مدیون سرمایهگذاری در مهارتهای شخصی میدانم که متاسفانه در هیچ کمپ استارتاپی ندیدم که تدریس شوند.
به نظر من رشد هر استارتاپ وابسته به رشد شخصی همبنیانگذاران آن است. در بیشتر تیمهایی که منتورینگ آنها را به عهده داشتهام، به چشم خود دیدهام که پایین بودن هوش هیجانی و نداشتن مهارت مدیریت ارتباطات و یا پایین بودن قدرت مذاکره، چگونه تیم را از درون متلاشی کرده است. امروز در اکوسیستم ما بیشتر از متخصص، به آدمهای حرفهای قابل اعتماد نیاز داریم و حضور این افراد را فقط زمانی شاهد خواهیم بود که در مورد حرفهگری و انسانیت آموزش ببینیم و مطالعه کنیم.
نظرات
نظر ثبت شده، نظر تو چیه؟